8- موضوع گیری سید شبّرو داستان جزیره خضراء :
درباره کتاب سید شبّر: اولاً این کتاب به دست ما نرسیده و یکی از معاصران او ضمن شرح حال و آثار وی کتاب جزیره خضراء را نام برده است. این، دلیل بر قبول آن داستان نیست؛ زیرا معلوم نیست مرحوم شبّر در مقام قبول و تأیید داستان بوده است یا در مقام ذم و رد آن. ثانیاً اشکال دیگر اینکه معلوم نیست کدام قصه را نقل کرده است. شاید قصه انباری را نقل کرده است که اشکالات کمتری در پی دارد.
کتاب جلاءالعیون اثر مرحوم شبّر در اصل، ترجمه و شرح کتاب جلاءالعیون مجلسی است و کتاب مستقلی به شمار نمیآید .(43) هرچند این داستان در متن فارسی جلاءالعیون نیامده و از اضافات و شروح مرحوم شبر است.
9- سید هاشم بحرانی و جزیره خضراء :
طرفداران داستان عنوان میکنند که سید هاشم بحرانی (از معاصران مجلسی) این داستان را در کتاب خود آورده و در نقل داستان می گوید : «بعضی از بزرگان فرموده اند که این حدیث رابه خط شیخ فضل بن طیبی ... یافته ایم. » (44) در پاسخ باید گفت این جمله هم مانند عبارت مرحوم مجلسی دلالت ندارد براین که مرحوم بحرانی مستقیماً از راوی شنیده باشد. بر فرض این که بپذیریم مرحوم بحرانی مستقیماً از راوی شنیده است این سؤال مطرح می شود که چگونه بحرانی(ره) او را دیده و داستان را بدون واسطه از او شنیده ولی مرحوم مجلسی او را ندیده است با این که بحرانی و مجلسی هر دو، در یک زمان می زیسته اند . دیگر این که به چه علت مجلسی(ره) به نقل از یک رساله ی متداول بسنده کرده و راجع به نویسنده و صاحب آن تحقیق نفرموده اند تاحقیقت داستان را از او شفاهاً سؤال کند .در صورتی که شخصیت علامه مجلسی وتحقیق وتفحص وافر ایشان در موضوعات مختلف برماکاملا آشکار است.!! و اما در مورد نسخه و نقل مرحوم بحرانی (که ایشان از مجلسی نقل نکرده اند) باید اعتراف کنیم: این کشف جدایی است که توسط خود بحرانی صورت گرفته است. و البته ما بعدا به اختلاف بین این دو نسخه اشاره خواهیم کرد. علاوه بر این که فرد مدعی کشف داستان، در هر دو نسخه، آن را از خط «فضل بن یحیی طیبی»نقل می کند و جالب این که خود این مدعی در هر دو نسخه (مجلسی و بحرانی) مجهول است .
10- میرزا عبدالله اصفهانی (افندی) و جزیره خضراء:
میرزا عبدالله اصفهانی (افندی) جزیره خضراء را در کتاب ریاضالعلماء نقل کرده است. اما اوهم آن را از کتاب عالامه مجلسی گرفته هر چند که ظاهراً افندی اولین کسی است که برای علی بن فاضل شرح حال نوشته است ولی مشخص است که او در شرح حال علی بن فاضل تنها بر داستان جزیره ی خضرا، اعتماد کرده است،(45) در صورتی که نقل این روایت، برای اعتماد به علی بن فاضل کافی نیست مخصوصاً در نظر گرفتن این که مرحوم علاّمه و ابن داود -رحمهما الله -از معاصران علی بن فاضل بوده و مع الوصف راجع به او هیچ شرحی ننوشته اند.
11-مرحوم نهاوندی وجزیره خضراء :
صاحب العبقری الحسان (مرحوم نهاوندی) که علی بن فاضل را توثیق کرده، از معاصران است. وی از کجا چنین اوصافی را برای علی بن فاضل که در قرن پنج و شش بوده احراز کرده است؟ اگر از طریق داستان باشد که این، دور است و اگر از طریق دیگری است، آن طریق چیست؟ آیا کلام و نظر گذشتگان است؟ این نیز نمیتواند صحیح باشد؛ زیرا چنین چیزی در کتب رجالی وجود ندارد و کسی متعرض شخصیت او نشده است.
دوران رواج داستان جزیره ی خضرا :
با توجه به بزرگانی که از داستان جزیره ی خضرا سخن گفته و آن را در نوشته های خود آورده اند -که بیان آن گذشت -و هم چنین با توجه به دوران رواج و انتشار این داستان، می فهمیم که چرا مرحوم کاشف الغطاء -قدس سره - آن را از داستان های اخباریین به حساب آورده اند. (46) چون یکی از نکات بدیهی و روشن و هم چنین یکی از صفات ویژه ی این دوران اشتیاق زیاد برای جمع آوری و تدوین اخبار بوده است؛ دورانی که وسیع ترین و شاخص ترین مجموعه های حدیثی شیعه مانند:وسائل، وافی، بحارالانوار، عوالم، تفسیر برهان، تفسیر نورالثقلین تدوین شده است. (47) باز در همین دوران است که کتاب فقه الرضا مشهور می شود در حالی که قضیه ی این کتاب معروف است. بنابراین، ادعای این که علما آن را قبول کرده اند بر فرض صحت، هیچ سودی ندارد، زیرا صرف این که علما مطلبی را گفته اند و یا در جایی نوشته اند دلیل این نیست که آن را پذیرفته اند و یا مورد تأیید قرار داده اند.ولی بر حسب ظاهر، علمای بزرگواری که این داستان را نقل فرموده اند آن را از مرحوم مجلسی گرفته اند، چرا که گروهی از آن ها - آن طور که بی واسطه یا به وسیله نقل از آن ها ملاحظه کردیم - مانند مرحوم فیض در نوادر و حر عاملی در کتاب اثبات الهداه و سید جزایری در ریاض الابرار و محدث بحرانی در کشکول خود و سید شبر در جلاء العیون همگی تصریح کرده اند که این داستان را از مرحوم مجلسی نقل می کنند. درحالی که گروهی دیگر از روایت کنندگان داستان، مانند: افندی در ریاض العما و شریف فتونی عاملی در ضیاءالعالمین و شیخ بحرانی در العوالم و میرزا عبد الحسین نصیری در تفسیر خود، و میر محمد لوحی در کفایه المهتدی همگی-غیر از دو نفر آخری که از معاصرین مجلسی به شماره می روند -از شاگردان مرحوم مجلسی می باشند. در نتیجه نقل همه ی آن ها به مرحوم مجلسی وکشف او بر می گردد.
اینکه برخی چون علامه مجلسی و دیگران آن را نقل کردهاند نیز نمیتواند دلیل بر قبول آن باشد و مؤید این مطلب، این است که علامه مجلسی آن را جداگانه (و در باب مستقل) نقل کرده است.و آن را بی اعتبار دانسته است .
بررسی مصادری که داستان را نقل کرده اند :
در این داستان، شناخت دو نفر برای ما دارای اهمیت است و باید شرح حال آنها بررسی شود: علی بن فاضل مازندرانی و فضل بن یحیی طیبی.
علی بن فاضل مازندرانی در هاله ای از ابهام :
توثیقات :
گفته میشود که بعضی از معاصران یا قریب به معاصران، او را توثیق کردهاند که از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- مرحوم نهاوندی مینویسد:
او دانشمندی بزرگوار، مردی پرهیزگار و در زهد و تقوا، یگانه روزگار است.
2- مترجم کتاب جزیره خضرا در فضیلت و وثاقت علی بن فاضل مینویسد:
« همین بس که فقیهی چون وحید بهبهانی، طبق نقل او فتوا داده است و دانشمندی چون حر عاملی، داستان او را در کتاب عقیدتی اثباتالهداة آورده و علمای رجال و تراجم، چون بحرالعلوم و اسدالله شوشتری و سید عبدالله شبر و صاحب روضات به داستان او استناد کردهاند و فقیهی چون شهید اول، داستان او را نوشته و فقیه دیگری چون محقق کرکی، آن را ترجمه کرده است و محدث مجلسی و میرزا عبدالله افندی و نوری داستان را در کتب خود آورده و تقوا و پرهیزکاری او را ستودهاند.» (48)
قبلا بابررسی کتب ونظرات مختلف متوجه شدیم که کسی او را تصدیق نکرده بلکه اکثرا داستان اورا بی اعتبار دانسته اند و کسانی هم که داستان را ذکر کرده اند درصدد تایید آن نبوده اند
تضعیفات :
اولاً، بعضی دیگر نیز او را تضعیف کرده اند. ظاهراً احدی از معاصران علی بن فاضل، او را توثیق نکرده است. آری؛ کسانی او را توثیق کردهاند که صد سال پس از او آمدهاند. ظاهراً مدرک توثیق نیز خود داستان باشد و این، مستلزم دور باطل است.
سید جعفر مرتضی مینویسد:
« احدی از معاصران وی، او را توثیق نکردهاند، و فقط بعضی از کسانی که صد سال پس از او آمدهاند، او را توثیق کردهاند. ظاهراً دلیلشان هم خود روایت جزیره خضرا است » (49)
از طرفی این علی بن فاضل در طول داستان تلاش زیادی برای اثبات برخی از فضایل به نفع خودش دارد و این نکته از متن گفتارش با سید شمس الدین، آن جا که از ملاقات با امام سخن می گوید، به روشنی معلوم می شود :«ای سرورم، من یکی از بندگان مخلص آن حضرت هستم با این همه امام را ندیده ام. (50) بعد سید شمس الدین به من فرمود : چرا، تو او را دو مرتبه دیده ای ... » و آن دو مرتبه را برایش توضیح می دهد .علاوه بر این، همه ی روایت در صدد اثبات یک فضیلت بی نظیر برای اوست و آن این که او خدمت کسی رسیده که دیگران نرسیده اند و هم چنین در صدد اثبات عنایت و توجه امام به اوست
این خود منشأ شبهه در اعتبار او میباشد؛ چنانکه امام خمینی قدسره به این مبنا اشاره کرده است (51 )
از جمله نکات جالب توجه این که در خود روایت به صراحت آمده است: علی بن فاضل، داستان را از شروع تا پایان، در حضور طیبی و گروهی از علمای حلّه و اطراف آن، که برای زیارت شیخ آمده بودند، توضیح می دهد. امّا ـ با وجود این ـ ما هیچ یک از علما را به غیر از طیبی نمیشناسیم که به طور مستقیم یا با واسطه، روایت یاد شده را نقل کرده باشند.(52) در صورتی که از آن ها انتظار می رود تا آن را در شهر ها و در بین مردم منتشر ساخته باشد و این داستان جالب را نقل مجالس و محافل کنند، زیرا در این حکایت، جایگاه وجود امام زمان(عج) و فرزندانش در یک موضع استثنایی و پیچیده، تعیین شده است .هم چنین ما انتظار داشتیم مردم گروه گروه به زیارت قهرمان این کشف عجیب، نایل شوند و به او تبرک جویند و تلاش کنند داستان را مستقیماً از خودش بشنوند و در کتاب های دیگر ثبت کنند و دانشمندان هم با آوردن نام او و داستانش، در کتاب های رجالی و غیر رجالی خود، تبرک بجویند .اما هیچ یک از این حوادث رخ نداد و تنها فردی که آن را نقل کرده، «طیبی کوفی» است. البته این نقل هم توسط فرد ناشناس، آن هم در بین اوراقی در میان گنجه ای از کتاب ها کشف شده است و عجیب این که نویسنده ی ناشناس داستان هم، به خاطر خط معروف و مشهورش، توسط این مرد ناشناس، شناخته وکشف شده است! عدم ذکر نام راوی مذکور، در کتابهای رجال عالمان برجستهای که معاصر وی بودهاند، مانند: علامه حلی و ابن داوود(صاحب کتاب رجال ابن داود که تالیف کتابش در سال 707 هـ . ق به پایان رسیده است) و اینکه هیچ نامی از او در این کتابها به چشم نمیخورد و هیچ کدام از آنها حتی یک کلمه درباره ی او سخن نگفته اند عجیب است حال آنکه مساله مهمی بوده است (53) در حالی که اگر این حکایت، صحیح باشد، بیان آن به گونهای است که طبعاً میبایست معاصرینش را تحریک نماید تا آنرا در زمره دلایل امامت و حضور امام(ع)، در مجامع و تألیفاتشان بیاورند؛ زیرا مطالبی کم اهمیتتر از این را نقل کردهاند. حال آن که خبر جنجالى او که علاوه بر جنبههاى حساس کلامى، داراى ابعاد فقهى نیز هست، طبیعتا مىبایستى انعکاس گستردهاى در محافل علمى و دینى آن زمان داشته باشد وقتی می بینیم دانشمندان اسلامی، مطالب و داستان های کم اهمیت تری را در نوشته هایشان آورده اند ولی این داستان را نادیده انگاشته اند، پی می بریم که شاید آن را دروغ و باطل به حساب آورده اند و یا آنکه روایت را نشنیدهاند، و یا آنکه اصولاً در زمان آنها چنین روایتی هنوز ساخته نشده بوده است!
در کتب علامه مجلسی، افندی و نوری، کلامی که بر ستایش علی بن فاضل مازندرانی دلالت داشته باشد، نیافتیم.از طرفی راوى مجهول این خبر (على بن فاضل) که با نسبت مازندرانى از او یاد مىشود در ضمن داستان، خود را عراقى الاصل معرفى مىکند . گرچه محتمل است که اشتهار یک نفر در انتساب به شهر یا منطقهاى با اصالت او متفاوت باشد، ولى به نظر مىرسد سازندهى این داستان، دچار اندکى کم حافظهگى شده است که یک بار، او را به نام مازندرانى و بار دیگر، عراقى الاصل معرفى مىکنند ..پس وقتی ما این نکات را مورد توجه قرار می دهیم و بر آن، این حقیقت را بیفزاییم که هیچ یک از معاصران علی بن فاضل ،او را توثیق نکرده و مورد اعتماد ندانسته اند و فقط کسانی او را قابل اعتماد دانسته اند که صدها سال پس از او زیسته اند و جالب این که، دلیل و مستند آن ها در اعتماد به او، ظاهراً خود روایت جزیره ی خضرا است . با توجه به این نکات، نتیجه می گیریم که: اطمینان به صحت آن چه او برای ما نقل می کند امکان ندارد، چون احتمال می دهیم اصل قضیه و ریشه داستان، از بافته های ذهن اوست که برای رسیدن به شهرت یا برای نایل شدن به اهداف دیگری آن را ساخته است، هم چنان که در طول تاریخ، نمونه های آن را مشاهده کرده ایم .همه ی این احتمالات وجود دارد و هم ی آن ها، ما را به شک در این داستان و راوی آن فرا می خواند. شایدکسی بگوید که شخصیت های برجسته ی دیگری هم وجود دارند که نویسندگان معاصر آن ها، نامشان را در کتاب های رجالی خود نیاورده اند و شاید نسبت به این راوی نیز همین مسئله اتفاق افتاده باشد. ولی ما با دقت متوجه می شویم که این پاسخ در حقیقت تلاش بیهوده ای است، زیرا این چنین شخصیت هایی اگر چه در بعضی از کتابهای دیگری که در همان زمان تألیف گردیده، به قلم آمده و مطرح شده اند.یا این که حداقل، مورد اعتماد بودن آن ها با قراین و شواهدی غیر از آنچه خود آن ها راجع به خودشان گفته اند ثابت شده است، بر خلاف علی بن فاضل، یک داستان منحصر به فرد نداشته اند که کتاب های معتبر تاریخ، مانند آن را ثبت و ضبط نکرده باشند.
آری، همین که معاصران علی بن فاضل، داستان او را نادیده انگاشته اند و هیچ گونه خبری از آن نداده اند باعث برانگیخته شدن شک و بدگمانی جدّی ما نسبت به او می شود.