فضل بن یحیی طیبی
توثیقات :
1. شیخ حر عاملی میفرماید:
« فضل بن یحیی کاتب، از شهر واسط، شخصیتی است با فضیلت و عالمی است بزرگوار، و کتاب کشفالغمة را از مؤلف آن (اربلی) شنیده و نقل کرده و به خط خودش آن را نوشته و مقابله و تصحیح نموده و اجازه نقل آن را نیز از مؤلف، دریافت کرده است» (54)
2. آقا بزرگ تهرانی میگوید:
« اجازه داده است به او ابوالفتح اربلی و او از کسانی است که کتاب کشفالغمة را استنساخ کرده و اربلی کتاب را برایش خوانده و او شنیده است.»
3. به مرحوم خویی نسبت دادهاند که بعد از آنکه او را به عنوان دانشمندی بزرگ ستوده است، میفرماید:
« فضل بن یحیی در واسط به کتابت اشتغال داشته و کشف الغمة را از مؤلفش علی بن عیسی اربلی روایت کرده است. او کشف الغمة را به خط خود نوشته و با نسخة مؤلف تطبیق کرده است و در سال 691ق از صاحب کشف الغمة اجازه دریافت کرده است.»
نقد و بررسی توثیقات و تضعیفات:
1. کلام شیخ حر عاملی، توثیقی برای طیبی محسوب نمیشود؛ چون کلمه جلیل بر وثاقت دلالت ندارد و نیز داشتن اجازه روایت از مرحوم اربلی دلیل بر وثاقت نیست.
2. از آنچه مرحوم تهرانی گفته است، فهمیده میشود طیبی از شاگردان اربلی بوده و این معنا نیز نمیتواند وثاقت او را ثابت کند.
3. آنچه به مرحوم خویی نسبت داده شده است، در واقع کلام او نیست؛ بلکه اگر دقت شود، معلوم میشود وی کلام شیخ حر عاملی را بدون هیچ اظهار نظری نقل میکند(55) پس این نظر مرحوم خویی نیست؛ بلکه او اصل روایت و جریان را غیر معتبر میداند. از آن مرحوم سؤال شده است: «در بحارالانوار داستانی است درباره جزیره خضرا که آن را علی بن فاضل به طور مفصل بیان میکند. در این داستان، به مسأله اباحه خمس اشاره شده است. برخی شیعیان به استناد این روایت میگویند: خمس در زمان غیبت واجب نیست. نظر شما در این باره چیست؟» آیتالله خویی در جواب میگوید: «روایت مذکور، اعتباری ندارد».(56) پس فهمیدیم مجدالدین فضل بن یحیى بن على بن المظفر بن الطیبى به واسطهى اجازهى صاحب کشف الغمة (عیسى بن ابى الفتح اربلى) از رجال موثق شمرده مىشود(57) ولى نکتهى مهم در این مقام، آن است که از کجا معلوم است فضل بن یحیى که در داستان جزیرهى خضراء به او منسوب است، همان فضل بن یحیى بن المظفر باشد که ما او را میشناسیم واز کجا معلوم شخص دیگری نیست که فقط تشابه اسمی دارد ؟
ناچار باید گفت: چون در خود نوشته، توسط نویسنده به این مطلب اقرار شده است، یابنده ناشناس، نسخه آن را به همان اسم نسبت داده است وگفته نوشته ای که یافتم مربوط به طیبی است . ولى باید توجه داشت چنین انتسابهایى، ارزش علمى ندارد و چنانکه قبلا نیز گفته شد، نوشتهاى را مىتوان مستند قرار داد و بدان استدلال کرد که داراى سلسله سند موثق به نویسندهى کتاب باشد، وگرنه هر کس نوشتهاى مىنوشت (چنانکه برخى نوشتند و وارد اخبار کردند) و آن را به شخص مورد وثوقى نسبت مىداد، مثلا مىگفت این نوشتهى زرارة بن اعین یا محمد بن ابى عمیر و . . . مىباشد .احتمال دو نفر بودن از بیان میرزا عبدالله افندی معلوم می شود. او می گوید: «حق این است که هر دو یک نفرند. »(58).پس یکی بودن آن ها -آن طور که میرزا عبدالله گفته -جای بحث دارد و میرزای افندی هم دلیل خود را بر آنچه آن را حق دانسته، بیان نکرده است
نکاتی دیگر درباره سند :
علاوه بر اینها چند نکته دیگر درباره سند این داستان وجود دارد:در زمانهاى گذشته و قبل از عصر رواج چاپ، آن چه موجب اعتماد به نسخههاى مکتوب خطى مىشد، اجازهاى بود که مؤلف با واسطه یا بدون آن، به افراد شناخته شده مىداد . براى نمونه، مرحوم مجلسى قدس سره در مجلدات آخر کتاب بحارالانوار به ذکر اجازههاى خود براى نقل از کتابها مىپردازد و بدین ترتیب، نقل خود از کتابهاى آنان را مستند مىسازد .ولى نوشتهى جزیرهى خضراء:
الف : هیچ ارتباط مستندى با نویسندهى آن ندارد .
ب : هیچ مدرکى که صحت انتساب نوشته را به عالم فضل بن على طیبى کوفى نشان دهد، وجود ندارد .
ج : یابندهى ناشناس نسخه ( کسى که مىگوید من جزوه را به خط فضل بن على طیبى کوفى یافتم و آن را استنساخ کردم)، معلوم نیست چه کسى است تا بتوان نسبتبه وثاقتیا عدم وثاقت او ابراز نظر کرد . این شخص از نظر ما ناشناخته و اسم و نسب و خصوصیات دیگر او ،کاملاً مجهول است . با یک نظر اجمالی به ابتدای روایت می فهمیم که او که به طور قطع مرحوم مجلسی نیست ، چرا که ایشان با صراحت فرمودند: که تنها به نقل از رساله متداول بسنده کرده است و به دنبال صاحب رساله نگشته است تا وضعیت او را مشخص کند.
د : تشخیص این فرد نامعلوم، که میگوید: «این خط، عین خط طیبی است» محل تردید و غیرقابل اعتماد است. زیرا طیبی، صد سال پیش از او فوت کرده بوده است. واین شخص ناشناس چگونه خط طیبی را شناخته ؟!! آیا خط طیبی که صد سال پیش از او فوت کرده بود تا این حد برای مردم متداول و شناخته شده بود که این مرد ناشناخته نیز آن را می شناخته است؟ شاید واقع مطلب براین شخص، مشتبه شده باشد به این جهت که مثلاً وقتی که دیده طیبی، این داستان را روایت می کند، فکر کرده لابد کاتب آن هم اوست در صورتی که بین این دو امر ، ملازمه ای نیست.
نتیجه :
این داستان از نظر سند مورد خدشه است و هیچ راهی برای تصحیح و جبران آن به نظر نمیرسد.
بنابراین، برداشتها و اظهارات بعضی از معاصران( 59 ) در مقام تقویت و تأیید قصه جزیره خضرا، مورد مناقشه و ایرادهای جدی است و مطالبی را که به بزرگان ما نسبت داده، کاملاً دور از واقع است.
بررسی سندیت داستان جزیره خضرا نقل انباری :
ب. مصادری که داستان انباری را نقل کردهاند
1- کتاب تعازی تالیف محمد بن علی علومی
1. مرحوم نوری در جنة المأوی(60 ) و نجم الثاقب(61)
2. شیخ زین الدین بیاض عاملی در الصراط المستقیم(62) آن را به صورت مختصر آورده است؛
3. ابن طاوس در جمال الاسبوع؛
4. سید نیلی در کتاب السلطان المفرِّج عن اهل الایمان؛
5. مرحوم جزایری در انوار نعمانیة.
بررسی مصادر و نقلهای داستان انباری :
درباره این داستان باید گفت تمام ناقلان، آن را از کتاب فی التعازی عن آل محمد صل الله علیه و آله و سلم و وفات النبی صل الله علیه و آله و سلم تألیف ابوعبدالله محمدبن علی العلوی الحسینی، نقل کردهاند.نسخهای از این کتاب، در خزانه رضوی علیه السلام بوده و محدث نوری، آن را استنساخ کرده است. این کتاب را، شریف ابوعبدالله محمدبن علیبن الحسنبن عبدالرحمان، در سال 443، برای ابوالحسین زیدبن ناصر الحسینی روایت کرده است.(63)بنابراین، تألیف کتاب، در نیمه نخست قرن پنجم بوده است. مؤلِّف کتاب، هم عصر سیّد رضی، بوده است. صاحب الذریعة مینویسد: «نسخه مطبوع تاریخ بغداد، روایت صاحب کتاب التعازی است و مشایخ او در این نقل، ابی اسحاق ابراهیمبن احمدبن محمد معدل طبری است که شریف رضی نیز قرآن را نزد او قرائت کرده است».( 64 )نتیجه این که کتاب تعازی در قرن پنجم (سال 443 هـ.ق) روایت شده، ولی نقل داستانی که در پایان کتاب آمده، مربوط به سال 543 است؛ یعنی، یک صد سال، میان تألیف کتاب و داستانی که در آن نقل شده، فاصله است.
مسلّم است که این داستان را استنساخ کنندگان، در پایان کتاب آوردهاند و هیچ ارتباطی به متن کتاب ندارد.
قرینه دوم، عبارت الذریعه است که میفرماید: «الحق بآخره»؛ یعنی این داستان جزء کتاب التعازی نبوده و بعدها به آن ضمیمه شده است؛ پس معلوم نیست این جریان برای کیست و چه کسی آن را به آخر کتاب التعازی افزوده است.ممکن است تصور شود که لابد تاریخ نقل داستان، اشتباه است و داستان در 443 نقل شده، ولی به طور اشتباه، 543 نوشته شدهاست. این سخن، به دلیلهای گوناگون، مردود است.
1. تاریخها، با حروف نوشته شدهاند، نه اعداد و چنین خطای فاحشی در نوشتار، بسیار بعید است
2. راوی اصلی داستان «انباری» در سال 443، نه فقط به دنیا نیامده بود، بلکه چه بسا پدر و مادر او نیز هنوز به دنیا نیامده بودند.
3. «ابن هبیره» که نام کامل او «یحیی بن محمد ابوالمظفر» و وزیر چند خلیفه عباسی بوده و داستان مورد بحث در جلسه او اتفاق افتاده، متولّد 490 قمری و متوفای 560 قمری است.( 65)
وی در سال 544 قمری به وزارت مقتضی لأمرالله رسید.( 66)
همچنین علامه محقق ،شیخ آقا بزرگ تهرانی،در صحت روایت مذکور تشکیک کرده چنین مینویسد :
(این داستان درآخر یکی از نسخه های کتاب تعازی تالیف محمد بن علی علومی مرقوم بوده است پس علی بن فتح الله کاشانی ،گمان کرده است که داستان مرقوم ،جزو آن کتاب است در صورتی که اشتباه کرده وممکن نیست داستان جزو آن کتاب باشد زیرا یحیی بن هبیره وزیر که این قضیه درمنزلش اتفاق افتاده در تاریخ 560وفات کرده ومولف کتاب تغازی دویست سال بروی تقدم داشته است علاوه برآن درمتن داستان نیز تناقضاتی دیده میشود زیرا احمد بن محمد یحی انباری که ناقل داستان است میگوید : وزیر از ما پیمان گرفت که داستان مذکور برای احدی نقل نکنیم ما هم به عهد خود وفا کردیم وتا زنده بود برای هیچ کس ابراز ننمودیم بنابراین آن داستان بعد از تاریخ وفات وزیر یعنی 560 اتفاق افتاده باشد در صورتی که درمتن داستان عثمان بن عبدالباقی میگوید : احمد بن یحیی انباری داستان را در تاریخ 543برای من حکایت کرد (67) ثانیاً، در سند این داستان باید درباره دو نفر بحث شود: 1- کسیکه این داستان برای او اتفاق افتاده و خودش جزیره را دیده است2- کمال الدین انباری (کسیکه داستان را شنیده و اولین ناقل آن است).
1- کسیکه داستان برای او اتفاق افتاد: بزرگترین اشکال در سند داستان انباری، از همین جا آغاز میشود؛ زیرا اولاً، هیچ کس اسم او را نمیداند و فقط گفته شده او میهمان عونالدین هبیره وزیر(68) بوده و نزد او از احترام خاصی برخوردار بوده است. ثانیاً، این شخص یک نصرانی بوده که با دیدن آنهمه جریان مسلمان نشده وبر نصرانیت خود باقی مانده است و همین باعث میشود اعتماد ما به نقل او کم یا سلب شود؛ زیرا امکان جعل، قوّت میگیرد.
2- کمال الدین انباری: ظاهراً مجهول است و در کتب شیعه و سنی ذکری از او نیامده است. البته شاید همان ابوالبرکات ادیب باشد که سال 513ق متولد شد و در 577ق وفات یافت؛ ولی اولاً توثیقی از عامه و خاصه ندارد و ثانیاً کسی این جریان را به او نسبت نداده است.( 69 ) از طرفی سید بن طاوس، قصه را نقل نکرده، بلکه عبارتی را نقل میکند که برخی از آن چنین برداشتی کردهاند که او به این داستان اعتنا داشته است. او میگوید: روایتی با سند متصل یافتم پیرامون اینکه امام مهدی ـ صلوات الله علیهـ فرزندانی دارد که آنان متولیان امور در کشورها و مناطقی از دنیا میباشند و این فرزندان از نظر اخلاق و کمال در بالاترین مقام هستند(70) محدث نوری از این عبارت استفاده میکند که منظور ابن طاووس، جزیره خضرا است؛ لذا میگوید: « و ظاهراً بلکه به طور یقین، اشاره به این روایت دارد و خدا عالم است» .(71)
اشکالی که اینجا به نظر میرسد، این است که زمان حیات سید بن طاووس بعد از قصه اول (طیبی) بوده و در هر دو قصه، بحث اولاد مهدی آمده است. این که منظور سید، قصه دوم بوده است، ادعایی بدون دلیل است؛ بلکه برخلاف آن دلیل داریم؛ پس نمیتوان گفت سید این داستان را پذیرفته است.
پس این داستان هم دارای سندیت محکمی نیست .
در نوشتار بالا مطمئن شدیم که داستان جزیره خضرا داستانی است که نه تنها سندیت محکمی ندارد بلکه جعلی بودن آن قوت بسیاری دارد !!!به گونه ای که بسیاری از علما ودانشمندان آن را داستانی تخیلی ودور از واقعیت میدانند
در مقاله بعدی سعی میشود این داستان را از لحاظ محتوا بررسی کنیم ونشان دهیم که مواردی در محتوای این داستان وجود دارد که جعلی بودن آن را فریاد میزنداز آن جمله اعتراف در داستان به تحریف قرآن !!!
ادامه دارد ................
منابع وپینوشتها :
1- به نقل از: ناجی النجار، جزیره خضرا و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا، ترجمه و تحقیق علی اکبر مهدیپور، چاپ ششم، قم، مؤلف، 1411 ق، صص 52 ـ 54
2 محدث نوری, نجم الثاقب, باب هفتم, حکایت 37. و برخی به اشتباه، این نقل را نیز به علامه مجلسی نسبت دادهاند
3- ر . ک : جزیرهى خضراء در ترازوى نقد، علامه جعفر مرتضى عاملى; جزیرهى خضراء تحریفى در تاریخ شیعه، غلامرضا نظرى .
4- . ر.ک: مجتبی کلباسی، «بررسی افسانه جزیره خضراء»، فصلنامه انتظار، شماره 1، 2، 3، 4. (در تدوین این پاسخ ... شد.
5- علامه مجلسی, بحار الانوار, ج52، ص 159.
6- محدث نوری, نجم الثاقب, باب هفتم, حکایت 37. به رغم این که ایشان حکایت را از بحار الانوار نقل کرده, ولی تفاوتهای فراوانی با نقل علامه مجلسی دارد.
7- بحارالانوار، ج53، ص213-221؛ نجمالثاقب، ص300-380
8- ناجی النجار، جزیرة خضراء، ترجمه و تحقیق علیاکبر مهدیپور، ص185، چ8، قم، رسالت، 1376
9- الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج5، ص106، چ3، بیروت، دارالاضواء، 1403ق
10- محدث نوری، نجم الثاقب، ص296، ج2، قم، جمکران، بیتا.
11- مقابیسالأنوار، ص11و16
12- روضات الجنات، ج4، ص217 و298.
13- کفایة الموحدین، ج3، ص390.
14- مراجعه شود به (دراسة فى علامات الظهوروالجزیرة الخضراء) سید جعفر مرتضى عاملى/ 263
15- الذریعه، ج5، ص106؛و ج4، ص94؛ و ج1، ص109
16- الذریعه، ج4، ص93
17- امل الآمل، ج1، ص121؛ سید حسن صدر، تکمله امل الآمل، ص291؛ ریاض العلماء، ج3، ص441، اعیان الشیعه، ج8، ص208 .
18- ترجمة الجزیره الخضراء للمحقق الکرکی کما حکی عن صاحب الریاض.
19- مطبوع بالهند و مصدّر باسم السلطان شاه طهماسب الصفوی... و الجزیرة هو تألیف فضل بن یحیی الطیبی کتب فیه مارواه له الشیخ زین الدین علی بن فاضل المازندرانی فی سنة 699 مما شاهد فی تلک الجزیرة و أورد ترجمته السید میرشمس الدین محمدبن میراسدالله التستری فیما کتبه بالفارسیة فی اثبات وجود صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، الذریعه، ج4، ص93.
20- الذریعه، ج4، ص94
21- الذریعه، ج5، ص106] ولعل هذه الترجمة (ترجمه کرکی) هی التی ادرجت فی طی رسالة شمس الدین محمد بن اسدالله أو أنها ترجمة للسید شمس الدین محمد نفسه أدرجها فی رسالته.همان، ج5، ص106.
22- وجدت رسالة مشتهرة بقصة الجزیرة الخضراء فی البحر الأبیض احببت ایرادها لاشتمالها علی ذکر من رآه و لما فیه من الغرائب و إنما أفردت لها باباً لأنی لم أظفر به فی الاصول المعتبرة و لنذکرها بعینها کما وجدتها، بحارالانوار، ج52، ص159، چ2، بیروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق.
( علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 21، ص 390، انتشارات دار التعارف (لبنان))
23- شیخ حر عاملی، اثبات الهداة، ج3، باب33 ص707.
24- اثبات الهداه ، باب33 ، ح3 ، ص707
25- امل الآمل ، ج1 ، ص141
26- امل الآمل ، ج2 ، ص 217 و 218 .
27- کشف الغمه ، ج3 ، ص 344
28- البته اگر علت عدم اعتماد او به روایت جزیره این باشد که خود آن را کشف کرده ، یا جهات دیگری باشد ، که به برخی از آن ها اشاره شد و به برخی دیگر هم اشاره می شود، دیگر نمی توان عدم اعتماد او را به روایت جزیره ، قرینه گرفت که او فضل بن یحیی را دو نفر یا یک نفر می دانسته است .
29- هذا مضافاً الی الاجماعات المنقولة الکثیرة جداً المتأیّدة بالآثار و الاعتبار التی أشرت إلیها فی الرسالة (مع أن المنقول بخبر الواحد یشمله مادل علی حجیة خبر الواحد) و من الآثار حکایة المازندرانی الذی وصل إلی جزیرة الصاحب عجل الله تعالی فرجه الشریف و هی تنادی بالاختصاص بالإمام و منصوبه،الحاشیه علی مدارک الاحکام، ج3، ص187، چ اول، آل البیت.
30- و فی قصة جزیرة الخضراء و البحر الابیض ... ما یدل علی فضل عظیم للسید ... و هذه مرتبة جلیلة لایعادلها شئٌ لو صح النقل، وحید بهبهانی، الفوائد الرجالیة، ج 3، ص 136، بیجا، بینا، بیتا.
31- مجالس المؤمنین، ج1، ص 78 و 79
32 - الذریعه، ج5، ص106؛ ج4، ص94؛ ج1، ص109
33- و هی رسالة جلیلة یجب علی المؤمنین محافظتها، الذریعة، ج5، ص106.
34- و هی رسالة جلیلة یجب علی المؤمنین محافظتها، الذریعة، ج5، ص106
35- الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج5، ص106، چ3، بیروت، دارالاضواء، 1403ق.و (10)، مجالس المؤمنین، ج1، ص 78 و 79
36- بحارالانوار، ج 1، ص 10
37- بحارالانوار، ج52، ص159
38- بحارالانوار، ج1، ص10.
39- تکمله امل الآمل، ص365؛ بحارالانوار، ج 1، ص 10 و 30 .
40- بحارالانوار، ج1، ص30
41- بحارالانوار، ج53
42- تکمله امل الآمل ، ص 365 .
43- و هی رسالة جلیلة یجب علی المؤمنین محافظتها، الذریعة، ج5، ص125
44- تبصره الولی، ص243
45- ریاض العلماء ، ج4 ، ص175
46- نوری ، مقدمه ی کتاب کشف الاستار ، ص19 .
47- معالم الجدیده للاصول، ص82 و 83
48- نجم الثاقب، ص296؛ ریاض العلما، ص175.
49- سید جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضراء در ترازوی نقد، ص186، چ3، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1377ش
50- یا سیدی انا من جمله عبیده المخلصین و لارأیته، تستری این تعریفها را بر ساده لوحی حمل کرده و گفته است: «شاید او در اوج بیماری و تب بوده است؛ چون خودش به مریضی اقرار کرده و شاید در خواب دیده باشد» (بحارالانوار، ج52، ص172).
51- جعفر سبحانی، کلیات فی علم الرجال، چ3، قم، مؤسسه نشر اسلامی، 1414ق، ص152.
52- سیّد جعفر مرتضی, جزیرة خضرا در ترازوی نقد, ترجمة: محمد سپهری, ص186.
53- این دو بزرگوار، از رجالیان بزرگ و هر دو، در علم رجال صاحب تألیف هستند؛ اما هیچکدام به علی بن فاضل و داستان او اشارهای نکردهاند.
54- شیخ مجدالدین الفضل بن یحیی بن علی بن المظفر بن الطیبی الکاتب بواسط فاضل عالم جلیل یروی کتاب کشف الغمة عن مؤلفه علی بن عیسی الاربلی کتبه بخطه و قابله و سمعه عن مؤلفه و له منه اجازة سنة 691...، شیخ حر عاملی، املالآمل، تحقیق سیداحمد حسینی، ص218، بغداد، مکتبة الاندلس، 1404ق.
55- سید ابوالقاسم خویی، معجم رجال الحدیث، ج13، ص316، چ5، بیجا، بینا، 1413ق.
56- «الروایة المذکورة لیست معتبرة و قد وردت الروایات المعتبرة ایضا لکن لم یکن مفادها الحلیة للمکلف بأداء الخمس...»، المسائل و ردود، ص125، مسأله 351
57- کشف الغمة، ج 1، ص 445
58- ریاض العلماء ، ج4 ، ص377
59- فاضل معاصر، حجتالاسلام مهدی پور
60- بحارالانوار، ج53، ص213
61- نجمالثاقب ، ص300ـ380.
62- الصراط المستقیم، علیبن یونس عاملی، ج2، ص264، بیجا، المکتبة المرتضویه لاحیاء الآثار الجعفریه، بیتا.
63- آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج 4، ص 205.
64 - آقا بزرگ تهرانی، الذریعة، ج 4، ص 205.
65- . کامل ابن اثیر، ج 11، ص 321.
66- الکامل، ج 5، ص 146.
67- دادگستر جهان ابراهیم امینی ص 207
68- نام او یحیی بن هبیره و از اهالی دجیل است. در سن کودکی وارد بغداد شد و به درس پرداخت و پس از قبول مسؤولیتهای متعدد بالاخره از طرف سلطان مسعود سلجوقی به سمت وزارت تعیین شد. وی، آثار و کتابهای متعددی دارد. در سال 555ق در بغداد درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد (وفیات الاعیان، ج6، ص243).
69- ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج21، ص113، ج9، بیروت، مؤسسة الرساله، 1413ق؛ وفیات الاعیان، ج3، ص139.
70- و وجدت روایة متصلة الإسناد بأنّ للمهدی ـ صلوات الله علیهـ أولاد جماعة ولاة فی أطراف بلاد البحر علی غایة عظیمة من صفات الأبرار، بحارالانوار، ج53، ص220.
71- و الظاهر بل المقطوع أنه إشارة إلی هذه الروایة و الله العالم، نجمالثاقب، ص296.